مجله اتاقک




   مجله اتاقک


   مجله الکترونیکی اتاقک
موضوعات مطالب
نويسندگان سایت
آمار و امكانات
»تعداد بازديدها: 17


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




g.o.o.g.l.e..p.a.r.a.z.i.t

آگاهی ها

power By: otaghack-site.tk

درباره ما

ایمیل مجله : otaghack@gmail.com otaghack@yahoo.com
لينك

کارفرمانیوز
شعرهاي شاپور احمدي
**انجمن مجله اتاقک**
مجتبی علیمی- تـــرانه
چرند و پرند
کافه ترانه
زنانه نويسي
کتاب کتیبه
ارسال ایمیل به مجله
علی قزل سوفلو
عضویت انجمن
شعرخانه
دانلود موزیک
فرح منصوری - ترانه سُرا
احمد شاملو
زندگینامه ها
ثبت دامنه
صفحات دیگر مجله

تبادل لینک هوشمند
سایتهای دارای موضوع مرتبط با مجله برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مجله الکترونیکی اتاقک و آدرس otaghack-site.tk لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشيو مطالب
لینکها
» گفتگوي جنجالي بنیامین بهادری : برای مـن هر روز روز اول است

 

 

نميگويد «من»؛ ميگويد «ما». هرجا حرف آلبوم و كار و موسيقي مي شود، از گفتن «من» پرهيز ميكند. وقتي بحث را به «وفادار» بودنش مي كشيم، طفره ميرود و وقتي حرف «اعتمادبه نفس» ميشود، سراغ توضيحات حرفهاي ميرود. با تمام اين اوصاف و با اينكه خودش ميگويد هنوز حس نميكند بزرگ شده اما بايد بدانيم بنيامين بهادري، بزرگ شده است. الان 29 ساله است و شهريور سال آينده پا به دهه چهارم زندگي اش ميگذارد. بنيامين سال 90، با كنسرت هايش دل هوادارهايش را برد تا براي سومين آلبوم آقاي گزيده كار، تا سال 91 صبر كنند. خودش مي گويد بهار 91 آلبوم جديدش (يا به قول خودش جديدمان) در بازار خواهد بود. اما قولي نمي دهد تا حرفش دوتا نشود. بخش عمدهاي از كارهاي آلبومش (يا به قول خودش آلبومشان) را انجام داده (دادهاند) و به اين ترتيب ميشود مطمئن شد كه اين آلبوم دير و زود دارد اما سوخت وسوز ندارد. با او در بحبوحه شب عيد، قرار گفت وگو گذاشتيم. نتيجه يكي دو ساعتي گپ دوستانه همين است كه ميخوانيد. اين گفت وگو با حس و حال هاي بنيامين شروع شد و با خوشبختي به اتمام رسيد. خوشبختانه.

  • شما وقتي آلبوم و كنسرت داريد، همه از شما با خبرند. وقتي كاري نداري، به يكباره بي خبر محو مي شويد. شما چرا اين جوري هستید؟

يك روزي كسي من را نمي شناخت. علت خبرساز شدن من آهنگ هايم بوده اند. قطعاتي بوده اند كه مردم مي شنيدند و با آنها ارتباط برقرار مي كردند. پس هميشه اين امكان وجود دارد و با تمركز روي كار، خبرسازي خودبه خود رخ مي دهد. وقتي براي خبرسازي بر پايه كاري كه مردم تو را با آن مي شناسند، پيش بروي، خبرسازي سال مي خواهي داشت. من نمي گويم كه هميشه اين مسير را داشته ام. اما سعي ام، اين بوده است. من پايه خبرسازي ام را روي چيزي گذاشته ام كه مردم من را با آن مي شناسند. يعني موزيك، آهنگ هايم، قطعاتم و چيزهايي از اين دست. اين خبرسازي سالم است و پشتوانه هم دارد و ميتواني پشتش بايستي. به اين ترتيب جريان خبريات در يك كارنامه مرتب، آرام آرام و با سر و شكلي سالم، كامل مي شود. در خبرسازي غير از اين مسير، اتفاقي كه مي افتد، حاشيه سازي است. همين حاشيه ها كمكم از تو وقت مي گيرند و تمركزت را از اثري كه داري خلق ميكني و مردم اصلا تو را با آن ميشناسند، دور ميكنند. ما هميشه سعي كرده ايم، اين اتفاق براي ما نيفتد. ترجيح مان، خبرسازي براساس چيزي است كه مردم ما را با آن مي شناسند.

  • من فكر مي كنم، بخشي از اين ماجرا به اعتماد بالاي بنيامين به خودش برمي گردد كه نيازي به جنجال سازي و با هر روشي روي صدر اخبار بودن، نميبيند. آدم پراعتماد به نفسي هستيد؟

من هميشه خودم را در موضعي كه سال 84 داشتم، مي بينم. يعني شرايطي كه كسي بنيامين را نمي شناخت. هميشه تصور من از بنيامين همان آدمي است كه مي خواهد تازه كارش را شروع كند. براي من هر روز اول است. پس من استرسي ندارم و نمي خواهم با خبر زندگي كنم. به نظرم آدم با اثر زندگي كند بهتر است تا با خبر؛ وقتي تمركزت را روي اثرت بگذاري، مخاطب را راضي مي كني و وقتي مخاطبت، اثرت را بپسندد، خودبه خود خبرسازي هم به دنبالش خواهد آمد. براي من هميشه دايره «اول اثر بعدا خبر» مهم بوده است. البته ما سعي مان را كرده ايم. شايد هميشه هم اين اتفاق نيفتاده است. وقتي به اثرت اطمينان داشته باشي، نيازي، به وجود آوردن خبر نداري. اثرت خود به خود، خبر را به همراه خواهد داشت.

  • بخشي از اين ماجرا به اين برنمي گردد كه دوست داريد همه چيز تحت كنترل خودتان باشد؟

بله؛ ببينيد من در آلبوم خودم، حق وتو دارم و مي توانم روحيه خودم و سطح كمال گرايي را كه مد نظر است، رعايت كنم. نمي گويم اين اتفاق افتاده است. اما حداقل مي دانم چيزهايي كه تا امروز ياد گرفته ام، ميتوانم پياده كنم. در آلبوم هاي گروهي اين اتفاق نمي افتد چون بخش عمدهاي از فضا و همه كنترل دست تو نيست. ولي بعد از انتشار آلبوم سومم، تصميم دارم كه من پيشنهاد يك كار گروهي را به همكارانم بدهم. نه اينكه همه كارها را من بسازم. اما در گروه توليدكننده قرار داشته باشم و بخشي از كنترل كار دست خودم باشد. مي خواهم ما بشويم پايه يك آلبوم گروهي و دوستان خواننده ديگر كمك مان كنند.

  • كمي راجع به اين ايده آلبوم گروهي، توضيح مي دهيد.

چند وقتي هست كه اين ايده توي ذهنم بوده و چند روزي است كه به شكل يك ايده منسجم شكل گرفته است. در ذهنم است كه چند نفر با هم كمپيني شويم كه با دموكراسي، همگي دور ميز بنشينيم و ايده بدهيم و به فضا و ادبيات مشترك برسيم تا بتوانيم در نهايت خروجي مان با آنچه در ايده و طراحي اوليه بوده، اختلاف كمي داشته باشد.

  • خواننده هايي براي اين آلبوم گروهي توي ذهنتان هستند؟

بله؛ چند نفرشان توي ذهنم هستند. اما فعلا نمي گويم. چون هنوز هيچ حرف قطعي ميان مان زده نشده است. اين ايده، درحال حاضر آلبومي است كه چند تا خواننده دارد و در بهار اين ايده پخته خواهد شد. بعد از انتشار آلبوم سوم، اين آلبوم وارد پيش توليد خواهد شد. اگر بتوانيم همه موافقت ها را جلب كنيم كه مهمترين آن موافقت محسن رجب پور است كه قبول كند چنين پروژهاي را مديريت كند. مديريت محسن رجب پور، واقعا حرف ندارد. به غيراز من و عليرضا قرباني و گروه آريان و... كه مستقيما با او كار مي كنيم، تقريبا خواننده هاي ديگر هم شيوه هاي مديريتي او را پذيرفته اند. همين يك امتياز براي چنين آلبومي است. از طرف ديگر مدير پروژه هاي من هم هست و چه بهتر كه مديريت اين كار هم با او باشد. ما هفته به هفته شيوه هايمان رشد مي كند تا كاري متولد شود. هنوز به اين مرحله نرسيده ايم. من براي چنين آلبومي، چندتا ايده دارم كه تا حالا اجرا نشده است. نه به اين دليل كه به فكر كسي نرسيده، به اين دليل كه در اجرا سخت است. بلافاصله موضوع را بعد از آلبوم سوم و البته موافقت محسن رجب پور با تیم همراهم مطرح می کنم و جوانب مختلف را می سنجیم و متعاقبا اطلاع رسانی می شود.

  • فارغ از اين بحث، اگر قرار باشد قطع هاي دو صدائه بخوانيد، فكر مي كنيد خوانندهاي كه نگاه و فضا و جنس صدايش به شما نزديك باشد كه بتوانيد همكاري كنيد، چه كسي است؟

آن خواننده درحال حاضر در ايران زندگي نمي كند و فعاليت هايش در حيطه موسيقي پاپ داخل كشور نيست و من نمي دانم كه اصلا بتوانيم روزي با هم همكاري كنيم يا نه.

  • شما آدم وفاداري هستيد. درست است؟

(مي خندد) معمولا. بله.

  • در اين سال هايي كه فعاليت مي كنيد، كمتر ديده ايم كه با آدم هايي كه با آنها كار مي كنيد، قطع ارتباط كنيد. تيم شما تقريبا ثابت است. چرا؟

همه چيز ما بر اساس ادبيات مشتركي است كه با هم داريم. خارج از اينكه انتخاب من و انتخاب آنها، معمولا انتخاب حساب شدهاي است. وقتي كسي قرار است به گروه اضافه شود، همه ما با هم صحبت مي كنيم، آن فرد را تست مي كنيم و... تا ببينيم چقدر نسبت به گروه منعطف است، چقدر كار بلد است و چقدر آدم حسابي است. وقتي كار موفقي با عده اي آدم داري، يعني ادبيات مشتركي بين شما شكل گرفته و همين موفقيت را به وجود آورده است و تبديل به شيريني مي شود كه بين شما تقسيم مي شود و به اين ترتيب براي كار بعدي، نصف راه را رفته ايم، چون حداقل مي توانيم با هم حرف بزنيم. وقتي مدام آدمها را جابه جا ميكني، يعني از ابتدا انتخاب هايتان بي برنامه و گيج بوده است.

  • به نظر ميرسد آدم قدرشناسي هستيد.

من درباره اين بخش خودم نمي توانم حرف بزنم. چون درست نيست كه آدم ها درباره صفات خودشان حرف بزنند. وقتي با اين تعاريف بخواهي درباره خودت حرف بزني خود به خود خيلي از نقاط روشنت را هم از دست مي دهي. به همين خاطر ترجيح مي دهم درباره خودم حرف نزنم. اين حدس شما درباره من است كه البته من هم نمي خواهم آن را رد كنم و تا حدودي موافقم و فكر مي كنم آدم باوفا و قدرشناسي هستم. ولي خيلي نبايد درباره وفاداري و اينكه چقدر مي توانم از آدم هايي كه با من كار مي كنند، حمايت معنوي كنم حرف بزنم. من فكر مي كنم اين پروسه دوطرفه و حتي چند طرفه است. ممكن است كسي در كار خللي وارد كند. به همين خاطر من در كار با كسي رودربايستي ندارم. اگر از كار كسي راضي نباشم خيلي راحت از كنارش رد مي شوم با اينكه دوستي ام با او سرجايش است.

  • برويم سراغ آلبوم بعديتان. اينكه كي قرار است وارد بازار شود و ما بايد منتظر چه باشيم.

ما تصميم داريم در بهار آلبوم را به بازار بدهيم. البته ما هميشه زماني را براي انتشار آلبوم اعلام مي كنيم. اما اغلب اوقات اين زمان عقب مي افتد و تقصير گروه هم نيست. اين را توجه كنيد كه من الان دارم از گروهم مي گويم نه اينكه بخواهم از بنيامين دفاع كنم. در هر صورت ما دنبال بهترين زمان براي انتشار آلبوم هستيم. خيلي از برندهاي معروف دنيا بوده اند كه زماني را اعلام كرده اند و بنا به هر دليلي نتوانسته اند در آن زمان به قولشان وفا كنند و توضيح داده اند و عذرخواهي كرده اند. من هم عذرخواهي كردم كه نتوانستم قبل از عيد آلبوم را بدهم. الان مي گويم كه اين موضوع به دلايل مختلفي ربط دارد. ميخواهم از مردم خواهش كنم كه اگر آدمي را دوست دارند و کارش برايشان جذاب است اين بدقولي ها را ببخشند. اما درباره اين سوالتان كه مردم بايد منتظر چه باشند مي گويم كه ما در اين آلبوم سراغ ادبياتي رفتيم كه متفاوت است. ما اين بار سعي كرديم از هميشه منسجم تر باشيم و ادبياتي مهربان و صميمي را در نظر گرفتيم تا با آن به يك نقطه مشترك برسيم كه هر موقع آن را بشنويم حال مان خوب شود. ما تصميم گرفتيم بعد از عيد آلبوم را به بازار بدهيم و همين طور هفته به هفته داريم كار به آلبوم اضافه مي كنيم. لحظه هاي آخر كه كارها را جا به جا مي كني خيلي شيرين است. من اين را قبلا تجربه كرده ام و مزه اش همچنان زير زبانم است. با يك جابه جايي كوچك در وقت اضافه ميتواني گل طلايي بزني.

  • آلبوم جديدتان چند قطعه دارد؟

حدود 10 قطعه حالا ممكن است يكي دوتا بيشتر يا كمتر باشد. نيما وارسته و فرشاد فارسيان تنظيم كننده اند كه هر كدام تخصص هاي مجزايي دارند كه خيلي راحت هم با هم كنار آمدند. نكته جذاب ماجرا هم همين است اينكه دوتا آدم با گرايش هاي متفاوت اين قدر خوب با هم هماهنگ شدند. به حدي كه ما از همكاري اين دو نفر مستند تهيه كرديم و بخشي از آن هم چند ماه پيش منتشر شد. علي منصوري رهبر اركستر است و در استودیو و تولید آلبوم هم به ما كمك مي كند. فرید احمدی، ترانه ها و من هم ملودی ها (آهنگ) را با هم ساختیم که در این روزهای آخر هم حتی ادامه دارد.

  • اسم آلبوم مشخص شده؟

نه هنوز مشخص نشده است. اسم آلبوم از آن لحظه هايي است كه مي گويم. بايد منتظر ماند تا همه كارها تمام شود و دوباره قطعه ها را شنيد و بعد برايش اسم انتخاب كرد. يك هفته قبل از انتشار هم مي توان به آن نتيجه رسيد. هر آدمي كه در گروه كار مي كند به نسبتي كه كار انجام ميدهد براي انتخاب اسم حق راي دارد.

  • شما گفتيد اين لحظه ها در توليد يك آلبوم برايتان شيرين است. پس چرا لحظه هاي شيرين را براي خودتان اينقدر كم به وجود مي آوريد؟ بعد از اين همه سال شما تازه داريد آلبوم سومتان را به بازار مي دهيد؟

آلبوم 85، آلبوم موفقي بود و اين را با جرات مي گويم. چون آن فقط براي من نبوده آلبوم مردم هم بوده. آن آلبوم همه چيزش به همه چيزش مي آمد. شعر، ملودي، تنظيم و تازگي آن دست به دست هم ميداد تا قطعاتي توليد شود كه به دل مردم بنشيند. در آن سال نيما وارسته از ما جدا شد و ما مشكل تنظيم كننده داشتيم. الان خيلي راحت درباره اش حرف مي زنم اين را با قاطعيت مي گويم چون وقتي تو يك سري نقاط ضعفت برطرف نشده باشد نمي تواني درباره اش حرف بزني ولي چون حالا آن نقاط ضعف براي من برطرف شده مي توانم به راحتي بگويم كه در آن سالها بحران تنظيم كننده داشتم. اگر هم اشتباهاتي پيش آمده تقصير من بوده شايد اگر نگاهم را عوض مي كردم و مهرباني ام را گسترش مي دادم ميتوانستم جلوي آن اختلال را بگيرم.

آلبوم88 را با پيام شمس جمع كردم و اگرچه آلبوم قابل دفاع و شنيدني بود اما در بعضي از قطعات يك اختلافي بين حس شعر و ملودی با تنظیم وجود داشت. يعني ممكن است نمرهاش 90 بوده ولي 100 نبوده چون در آلبوم 85 نمره 100 داشتم. 3سال اختلافي كه بين اين دو آلبوم (85 و 88) وجود داشت از همه طرف به من تحميل شد و بعد از آن هم اين بحران تنظيم كننده به من فشار آورد. سال 89 با فرشاد فارسيان آشنا شديم كه يك نابغه موزيك الکترونیک است اما باز هم احساس كردم اين حسي كه دارد كافي نيست. بعد نيما وارسته اضافه شد و مشكلي كه سالها به من فشار می آورد در عرض چند روز هم انديشي حل شد. اين يك تيم قوي است كه بدون قرارداد و قانون نوشت هاي دور هم جمع شده اند و فكر نمي كنم كه هر مشكلي خيلي راحت ما را از هم جدا کند. حالا در اين لحظه بايد اتفاقي حتي به مراتب شيرين تر از آلبوم 85 بيفتد.

  • سال 90 سال آشتي شما با همه آدم ها بوده؟ با محسن يگانه هم در همين سال آشتي كرديد.

من در نشريه اي گفت وگويي داشتم كه به من پيشنهاد داده بودند بيا راجع به 70 نفر از چهره هاي مشهور و موثر نظرت را بگو. من هميشه دنبال چيزهاي متفاوت و خاص هستم حتي اگر ريسكش بالا باشد. از اين موضوع استقبال كردم و نظراتم را درباره آدمها گفتم و ياد ندارم كه به كسي توهين كرده باشم. اما الان كه چند سال از اين موضوع گذشته ميخواهم دربارهاش حرف بزنم. من درباره آدم هايي كه بعدا معترض شدند حرف بدي نزده بودم. مثلا درباره محسن يگانه از صدا و حسش تعريف كرده بودم و بنا به چيزي كه خودش گفته بود كه آهنگي را كاور كرده در آن مصاحبه گفتم كه آهنگ هاي خودش هم چيزي كم از اين آهنگ كاوري ندارد كه بخواهد مستمسك آنها شود. معني اين حرفم را امسال ديديد كه چقدر آدم ها به خاطر اين موضوعهاي پيش پا افتاده از دست هم عصباني شدند و بينشان كدورت ايجاد شد. سه سال پيش اين موضوع را خيلي دوستانه گفتم چون حس محسن را خيلي دوست دارم، ملودي و لحن خواندنش را واقعا دوست دارم و او را از خودمان می دانم. دقيقا يادم نيست كه آن زمان چه گفتم ولي با اين محتوا بود كه براي آدمي كه اينقدر بااستعداد است حيف است كه همان يك آهنگ را هم كاور كند. در واقع من يك جوري نظراتم را با همه درميان گذاشتم مثل همين محسن يگانه كه نمي دانم براي چه ناراحت شده؟ حس ميكنم كه كسي او را شارژ كرد كه ناراحت شد. يكي دو سالي در اين باره سكوت كردم تا همه چيز براي همه رو شد. تا رسيديم به امسال كه ديدم كنسرتي خيريه قرار است برگزار شود كه رضا صادقي و محسن يگانه هستند. قهر و دعوا به هر دليلي اتفاق مي افتد و به همان ميزان دوستي و محبت هم مي تواند به هر دليلي ايجاد شود. اين را هم بگويم كه من هيچ وقت تا آن روز با محسن یگانه روبه رو نشده بودم و او را نديده بودم.

جمله من راجع به او چيز بدي نبود. چون من كار او را خيلي دوست داشتم و دارم و احساس مي كنم كه چيز بدي به او نگفتم. فكر ميكنم نكته اي گفتم كه دلسوزانه بود كه همين حالا در سال 90 نتيجه اش را ديد. چون وقتي توداري يك كار خوب مي كني و صادقانه ميگويي من يك ترانه را كاور كردم اين ذهنيت را ايجاد ميكني كه هركسي درباره هر قطعه تو نظر بدهد و برود دنبال اين بگردد كه تو باز هم كاور كردي يا نه؟ در صورتي كه محسن يگانه نياز به اين كارها ندارد. برای بار چندم می گویم که حسش و ملودي هاي خودش فوق العاده است.

من در خيريه شب اول كنسرت محسن يگانه رفتم مي خواستيم جرياني كه در ذهن مخاطب به اشتباه جا افتاده را به سمت روشن هدايت كنيم. شب اول كه به كنسرتش رفتم او هم خيلي استقبال كرد. شب دوم به شيوه ما ايراني ها بازديد مرا پس داد و خيلي هم كار خوبي كرد و فضايي ايجاد شد كه هنگام اجراي قطعه الهه ناز من به او ميكروفن را تعارف كردم و او هم روي سن آمد و حتي قطعه سكوتش را هم اجرا كرد. مردم هم استقبال كردند و من شب بعد هم به كنسرت رضا صادقي رفتم كه رضا هم به من خيلي لطف داشت. همانجا به مردم گفت آهنگ «وايسا دنيا» را اگر روزي من نبودم (كه خدا نكند ما باشيم و او نباشد) تنها بنيامين مي تواند بخواند. شكل تعارف اين حرف هم برايم خيلي شيرين بود.

در همان گفتوگو و نظرخواهی آدم هاي ديگري هم مكدر شدند كه خيلي برايم جدی نبودند. براي من محسن يگانه مهم بود. و اینکه از نوع واکنشی که به آن مطلب نشان داده بود، فهمیدم احتمالا موضوع را جور دیگری متوجه شده. او كسي بود كه واقعا دلم ميخواست به او بگويم سوء تفاهمي پيش آمده و تو جزو افرادي هستي كه من دوستت دارم. مسئله اين بود كه دست اندر كاران آن نشريه هم پاي مصاحبه اي كه كردند، نايستادند و تبعاتش را هم نپذيرفتند. اما من پذيرفتم و حتي جواب سوالاتي را كه آنها بايد مي دادند، به گردن گرفتم.

  • بنيامين در اين چند سالي كه كار كرده است احساس كرده كه بزرگ شده؟

نه هنوز حس نكردم. نگاهم تغيير كرده و اطلاعاتم هر چه ميگذرد كاملتر ميشود و اين كاملا طبيعي است. شايد آنها كه مرا با وقفه هاي طولاني مي بينند چنين حسي داشته باشند اما من چون هر روز با خودم از خواب بيدار ميشوم (ميخندد) اين تغييرات و بزرگ شدنها را خيلي كم حس ميكنم.

  • به دليل اينكه درگير آلبومتان بوده ايد، به كارهاي ديگر نپرداخته ايد؟ مثلا فيلم ديدن و...

من از آن دسته افرادي نيستم كه در مدت مشخصي درگير آلبومم باشم بعد از آن فارغ شوم و به زندگي ام برسم. من هميشه به كارم فكر مي كنم و شبانه روزم در اختيار اثري است كه قرار است توليد شود. فيلم هم چندتايي را ديده ام.

فيلم «طلا و مس» و «جدايي نادر از سيمين» را ديدم كه جفتشان خوش ساخت و تاثيرگذار بودند. چون مسائل را خيلي دقيق و درست بازتاب مي دهند. خيلي خوب است كه در سينما فيلم هايي ساخته مي شود كه ديگر نمي شود از آنها گاف هاي تكراري و معمولي گرفت. البته من بحث تخصصي بلد نيستم و اينها صرفا نظرات شخصي است.

در سينماي جهان هم فيلم موزيكالي به نام «وانس» (once) را ديدم كه خيلي دوست داشتم. امسال فيلم درست حسابي نديدم البته اخيرا «بيوتيفول» با بازي خاوير باردم را ديدم که آن را هم دوست داشتم.

  • بهترين هاي براي شما در سال 90 چه فيلم ها و موسيقي ها و كساني بودند؟

در كل بهترين فيلمم «جدايي...» بود. من اين فيلم را قبل از اينكه اسكار بگيرد در ليست بهترين هايم قرار داده بودم. بازي شهاب در جدايي را با اينكه نقش دو است خيلي دوست داشتم. خيلي تاثيرگذار بود. به نظر من بهترين بازي فيلم بازي شهاب حسيني بود. شهاب حسيني را تا حالا از نزديك نديده ام اما خيلي دوستش دارم. از آن دسته آدم هايي است كه در گروه ماست. چه خودش بداند چه نداند. احتمالا اگر ببينمش و چند کلمه با هم حرف بزنیم، بيشتر دوستش خواهم داشت. بازي ليلا حاتمي را هم در جدايي دوست داشتم و از نظر من اين دو بهترين بازيگران امسال هستند. به خاطر اينكه در كارشان اضافه كاري ندارند و خودنمايي نمي كنند اما خودشان هستند و اين به نظر من نكته بسيار مهمي است. اينكه خودت باشي و از تعاريف خودت كوتاه نيايي ولي در عين حال اضافه كاري هم نكني.

در موسيقي فكر ميكنم بهترين و آخرين كار خوبي كه شنيدم كار محسن يگانه بود و سهراب پاكزاد در آلبوم «زير بارون».

  • شما هم قطعا تا حالا پيشنهاد بازي داشته ايد. درست است؟

بله؛ به طور متوسط در اين سال هايي كه گذشته فيلمنامه بسياري از فيلم هايي كه توليد شده اند در خانه من هم هست. اين را به حساب نشان دادن اينكه خيلي پيشنهاد دارم، نگذاريد.

  • و چرا بازيگري را تا امروز تجربه نكرده ايد؟

هر پيشنهادي را كه در هر حوزهاي مي شود نبايد قبول كرد آن هم به اين عنوان كه حالا اين را هم تجربه كنم. من الان در موسيقي تمركز دارم و گروه مان با گرايش موسيقي شكل گرفته است اگرچه ما يك وقت هايي كار تصوير هم مي كنيم ولي گرايش مان موسيقي است. هر وقت همه چيز آماده بشود و به قول معروف همه چيز دست به دست هم بدهد، چراكه نه، حتما. من هيچ اختلافي بين سينما، موسيقي و ديگر هنرها نمي بينم. همه اينها يك نوع بيان هستند. حالا هنرمند در هر ژانري كه مي رود بايد مسائل و استانداردهاي آن را بپذيرد. آنجا است كه من بعضي وقتها نمي توانم در يك كاري وارد شوم چون با خودم فكر مي كنم اگر من بخواهم وارد اين كار با اين تعاريف و استانداردها شوم زمان معيني لازم دارد و بنابراين من كلي زمانم را از دست مي دهم.

  • در آلبوم سوم هم تم اصلي آلبوم شما باز عشق است؟

اين يك نوع نگاه و ديد است. من كار كودك هم ساختم كه باز زيرساختش عاشقانه بوده. كار مذهبي هم ساختم كه زيرساختش عاشقانه بوده است. شايد بعدا هم شما از من كارهاي اجتماعي بشنويد كه باز زير مجموعه اش عشق و مهرباني باشد. اين نگاه مي گويد كه تو فقط درست و تميز نگاه كن. اگر اسم اين را مي گذاريد عشق، بله عشق است. آدم ممكن است عاشقانه هم زندگي بكند ولي در زندگي روزمره اش هم خيلي كارهاي مختلف بكند كه مسائل مختلف اجتماعي، فرهنگي، سياسي و... در آن دخالت داشته باشند. البته اين را هم بگويم. روابط آدم ها يك چيز است حتي روابط عاشقانه، اما عشق چيزي فراتر از رابطه عاشقانه است كه در همه مسائل اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و... دخيل است. عشق يك نگاه مهربان است. ما با عشق مقداري مسائل مان را نرمتر و راحتتر حل مي كنيم و از خود گذشتگي بيشتري به خرج مي دهيم كه بقيه راه هم باز شود. روزي كه «دنيا ديگه مثل تو نداره» را ارائه داديم، آلبوم ها و قطعاتي بودند كه مدام در حال ناله و نفرين توهين بودند. بله؛ خيانت هم وجود دارد، بدي هم وجود دارد. ولي وقتي اينقدر چيزهاي خوب ديگر هم براي حرف زدن هست، چرا از آنها نگوييم؟ البته اين عاشقانه خواندن هم به مثبت نگري بي چون و چرا تعبير نشود. اين به زاويه دوربين ما ربط دارد. ما از انواع و اقسام حس هايي كه خواستگاهش عموما تكبر و غرور آدم هاست، فاصله گرفتيم. ديگر اسمش را هر چه دوست داريد بگذاريد.

  • كمي راجع به كارگاه بيان تان صحبت كنيد. اصلا چه شد كه اين كارگاه را تشكيل داديد؟ راجع به چه چيزي قرار بود صحبت كنيد؟ هنرجوها قرار بود چه ياد بگيرند؟

عيد سال 90 من در كيش كنسرت داشتم تعدادي از دوست هاي خيلي هنرمندمان كه اساسا از اساتيد سينما هستند، به كنسرت كيش ما آماده بودند. از حواشي كنسرت و گفت وگوهايي كه داشتيم من را به عنوان كسي كه شيوه بيان خودش را دارد به خانم نگار اسكندرفر، مدير موسسه كارنامه، معرفي كردند. ايشان جلسه اي گذاشتند و اين پيشنهاد را به همين راحتي مطرح كردند و گفتند به عهده خودتان كه چه مي خواهيد بكنيد و چه چيزي مي خواهيد ياد بدهيد. من هم خيلي راحت قبول كردم. موسسه كارنامه هم موسسه بسيار معتبري در اين حوزه است. يعني در مباحث تئوري هنر با اختلاف از موسسات ديگر بالاتر است. من هم خيلي از اين پيشنهاد خوشحال شدم چون اساسا اساتيد آنجا همه در سنهاي بالاتر از من و البته با تجربه خیلی بيشتر بودند. ايشان هم خودشان گفتند اين ريسك است ولي دوست دارم اين ريسك را با بنيامين بهادري بكنم. كارگاهي را شروع كرديم به نام «و اما بيان من» كه فن بيان عمومي بود و بيان سينمايي نبود. اين كارگاه از خودشناسي شروع شد. شناخت هر فرد، شيوه هايي كه منحصربi فرد براي هر آدمي است. در يك كلام اينكه تو چطور ميتواني تفكراتت، تخيلاتت و احساساتت را به آدم ديگري كه همان نفر اول بعد از تو است بيان كني.

اين «و اما بيان من»، «و اما بيان هر آدمي» است. مثل اثر انگشت است كه براي هر آدمي منحصر به خودش است. وقتي آن را باور كني به تحليل خودت مي رسید و بيانت منحصر به خودت مي شود.

  • چند نفر در اين كارگاه هنرجوي شما هستند؟

حدود 40 نفر هستیم. كل ترم 12 جلسه است كه حدود 8 جلسه آن برگزار شده و بقيه آن بعد از عيد برگزار خواهد شد.

  • حال و هواي كنسرت هاي خارج از ايران چه فرقي با كنسرت هاي داخلي دارد؟

از جهت اجرا هيچ فرقي ندارد. در آن كنسرت ها ما يك آزادي عملي داريم و اينجا با فضايي كه ايجاد ميشود يك آزادي عمل ديگري. واقعا اين نيست كه يك جايي محدودتر و يك جايي بازتر و آزادتر باشد. چون قطعات، گروه و صدا و من به عنوان خواننده يكي هستيم. اما آن حال نهايي كار حتي در داخل ايران هم در مكانهاي مختلف كمي فرق مي كند. حتي ممكن است ما يك شب دو سانس در برج ميلاد برنامه داشته باشيم و حال و هواي سانس اول و دوم با همديگر فرق كند. عموما هم اين تفاوت حال و هوا به مخاطب بستگي دارد. بعد از آلبوم سوم در نظر داريم در شهرهای مختلف ایران كنسرت بگذاريم. كنسرتهاي داخلي من تا حالا در تهران و كيش بوده اند. خيلي حرف هايم را گذاشت هام آنجا رو در رو نه به شكل حرف بلكه به شكل اين حسي كه از روز اول دنبالش بوده ام، در شهرهای مختلف به مخاطبانم بزنم. اگر شرايط مهيا شود برنامه اصلي مان بعد از انتشار آلبوم سوم تور کنسرت دور ایران خواهد بود.

  • احساس خوشبختي مي كنيد؟

هميشه.

  • اين روزها چطور؟

اين روزها هم، بله. احساس خوشبختي مي كنم. خوشبختي براي هر كسي در هر جاي دنيا احساس رضايت است. احساس رضايت از كاري كه انجام مي دهي و شرايط اطرافت و زندگيات. وقتي احساس رضايت و آرامش مي كني يعني تو خوشبخت هستي و من عموما اينطور هستم.

  • اطمينان به آثارتان است كه باعث ميشود، ترجيح بدهيد خودتان باشيد و خودتان؟ شما در آلبوم هاي گروهي شركت نمي كنيد. درست است؟

معمولا در آلبوم هاي گروهي، بخشي از استانداردها و ضوابط حرفه اي رعايت نمي شود. در همه كارهاي گروهي، همه از ابتدا و بر اساس تصورات روي كاغذ تصميم دارند كار خيلي متفاوت و فوق العادهاي ارائه بدهند. ولي هر چه در اجرا پيش مي روند، عوامل توليد به دليل محدوديت زماني و ناهم گونيها و... رفته رفته از استانداردها چشم پوشي مي كنند و در نهايت خروجي كه مي شنويد با آن ايده ها و طرح هايي كه روي كاغذ بوده اند، فاصله فاحش دارند. معمولا در كارهاي گروهي، كار موفقي نشنيده ايد. در ايران هم كارهاي گروهي هيچكدام تبديل به موج مردمي نشده اند. من نمي گويم كه آلبوم گروهي، خوب نيست يا كنار هم قرار گرفتن چند خواننده در كنار هم به پرستيژ كسي مثل من بر مي خورد. نه؛ مسئله اين است كه انتظار مي رود حداقل سطح استانداردي كه ما در كار خودمان رعايت مي كنيم در چنين كاري هم رعايت شود. اما در كارهاي گروهي، سطح استاندارد پايين است و در انتها دچار افت شديد كيفيت ميشوي. عموما به اين دليل است كه من وارد آلبوم هاي گروهي نمي شوم.

 

 

 

منبع:روزنامه تماشا


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



نويسنده : ADMIN | تاريخ : برچسب:مصاحبه,بنیامین بهادری, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |

» عناوين آخرين مطالب